
وبگاه خبری، تحلیلی هفته نامه سراسری مفید؛ بعد از ظهر روز سهشنبه آخر سال و به عبارتی شب چهارشنبه در مقابل خانهها تلی از هیزم خودنمایی میکند و وقتی خورشید غروب کرد، هیزم ها برافروخته می شود. دختران، نخستین کسانی هستند که از روی آتش میپرند و برای خوشبختی خود میگویند «آتیل باتیل چارشنبه، بختیم آچیل چارشنبه» و سپس کودکان و جوانان و حتی مردان و زنان از این شادی بینصیب نمی مانند و صدای هلهله جوانان در آخرین چهارشنبه سال فضا را پر می کند.
افروختن آتش که تمام شد، مردم به خانه ها بر میگردند و کوچکترها بر سر سفرههای مزین به آجیل، گردو، بادام و تخم مرغ رنگ شده بزرگان مینشینند. در این شب در بیشتر خانهها غذای مخصوص در سفرهها «کوفته شورباسی» یا همان کوفته است و در کنار آن دلمه کلم و برگ مو نیز قرار میگیرد.
سفره چهارشنبه سوری در آذربایجان غربی از زیبایی خاصی برخوردار است این سفره بیشتر توسط زنان خانواده بویژه مادر بزرگها تزئین می شود؛ آنچه زیبایی این سفره را مضاعف میکند تخم مرغهای رنگ شده با پوست پیاز، تنقلات، غذای مخصوص چهارشنبه سوری و انواع میوههاست.
این سفره به « چرشنبه سفراسی» معروف است و پس از روشن کردن آتش و پریدن از روی آن و آرزو کردن اهالی خانه و چه بسا دوست و آشنا نیز دور آن جمع شده و کام خود را شیرین میکنند و سپس شام این شب را صرف میکنند.
«چرشنبه لیق» رسم زیبای چهارشنبه سوری
«چَرشنبه لیق» یا هدیه بردن رسم زیبای چهارشنبه سوری در آذربایجان غربی است و خانوادهها چند روز مانده به چهارشنبه سوری و گاهی اوقات هفتهها قبل به بازار رفته و هدایای مخصوص این روز را با سلیقه خاصی انتخاب میکنند.
در این روز برادر به خواهر در مراسمی با عنوان«چرشنبه لیق» هدیهای میبرد که این هدیه میتواند شکلهای مختلف داشته باشد؛ از وسایل منزل گرفته تا پول و لوازام دیگر. همچنین در مقابل خواهر نیز پیراهن و جوراب یا هدیهای در مقابل به برادر میدهد.
همچنین فرستادن «خنچه»، توسط خانواده داماد به خانواده عروس از رسمهای دیرینه این روز در خطه آذربایجان است. این خنچه را آئینه، لباس، طلا و شرینی، تنقلات و هر آنچه مربوط به سفره شب چهارشنبه سوری است، تشکیل میدهد.
«شال سلاماق» رسم کهن چهارشنبه سوری
یکی دیگر از مراسمهای این شب «شال سالاماق» است. شاعر و نویسنده ادبیات فولکلور آذربایجان درباره «شال سالاماق» یا شال اندازی را زیباترین رسم چهارشنبه سوری در دیار آذربایجان عنوان میکند و در این ارتباط میگوید: در این شب پنجرهها و درها باید باز یا نیمه باز بماند زیرا جوانان، زنان، دختران و کودکان برای «شال سالاماق» یا شال اندازی میآیند و مدتی پس از شب شالهای رنگانگی همانند روسری از لای پنجره یا در به اتاق انداخته میشود.
بهرام اسدی به ایرنا میگوید: شالها همانند بادبادک ها به ریسمانی بسته میشود و فردی که برای شال اندازی و گرفتن تحفه مراجعه کرده میگوید: «بیزه چرشنبه لیق ورن» یعنی هدیه چهارشنبه سوری ما را بدهید.
وی ادامه خاطرنشان میکند: هدیهها شامل تخم مرغ رنگ شده، جوراب، بادام، گردو و پول بوده و صاحب خانه از گوشه شال گرفته و هدیهها را به آنها میبندند و میگوید: «چِک، الله مطلبین وئرسین» یعنی بکش خدا آرزویت را برآورده کند.
اسدی ادامه یادآور میشود: روزنههای سقفی در خانههای کاهگلی که دارای تنوری برای پخت نان بوده، بهترین مکان برای انداختن شال شب چهارشنبه سوری بود و در گذشته جوانان به پشت بام میرفتند و شال های خود را از «باجا» یا روزنه به درون خانه میانداختند و پس از دریافت هدیههای خود آب خنک داخل کوزههای سفالی را به داخل خانه میپاشیدند و پشت بام را ترک میکردند.
نویسنده ادبیات فولکلور آذربایجان افزود: علاوه بر شال کجاوه یا قوطی که از مقوا درست شده و ۲ شمع روشن در آن قرار میگرفت و یک طرف آن برای گذاشتن هدیه باز است که از روزنه خانههای قدیمی برای دریافت هدیه انداخته میشد.
شال اندازی و چهارشنبه سوری در منظومه حیدربابا
وی ادامه میدهد: استاد شهریار در منظومه حیدربابای خود آیین شال اندازی را در قالب شعر اینگونه آورده است: بایرامیدی گئجه قوشی اوخوردی/ آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردی
هرکس شالین بیر باجادان سوخوردی/ آی نه گوزل قایدادی شال سالاماق/ بیک شالینا بایراملیق باغلاماق
شال ایسته دیم من ده ائوده آغلادیم/ بیر شال آلیب تئز بلیمه باغلادیم
غلام گلیه قاشدیم، شالی سالادیم/ فاطمه خالا منه جوراب باغالادی/ خان ننه می یادا سالیب آغلادی
این شعر را به زبان فارسی می توان در قالب زیر معنی کرد: عید بود و مرغ شب آواز میخواند/ دختر نامزد شده برای داماد،جوراب نقشین میبافت
و هر کس شال خود را از دریچه ای میانداخت/ وه چه رسم خوبی است شال اندازی/ هدیه عیدی به شال داماد بستن
من هم گریه کردم و شالی خواستم/ شالی گرفته و به کمر بستم
شتابان به طرف خانه غلام (پسرخاله ام) رفتم/ و شال را آویزان کردم
فاطمه خاله جورابی به شالم بست/ مادر بزرگم را به یاد آورد و گریه کرد.
آیین آب پاشیدن در چهارشنبه سوری
به گفته مردم شناس اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان غربی، در سه شنبه آخر سال و همزمان با شال اندازی، مراسم آب پاشیدن نیز اجرا میشود و بزرگ و کوچک با پاشیدن آب به روی یکدیگر با توجه به مظهر روشنایی بودن آن، به یکدیگر آرزوی روشنایی و شادی میکنند.
حسن سپهرفر خاطرنشان میکند که صبح چهارشنبه آخر سال هم مردم آذربایجان غربی قبل از طلوع خورشید کوزه به دست به کنار رودخانهها میروند و پس از بازگشت آب کوزه را به چهارگوشه خانه میپاشند تا سالی پر خیر و برکت داشته باشند.
وی ادامه میدهد که رفتن سر چشمه نیز دیگر آیین این روز است که در روستاها هنوز هم این موضوع مرسوم است؛ سپیده دم این روز زنان و دختران کوزه به دست سر چشمه رفته و کوزههای خود را پر از آب کرده و به خانه بر میگردند و اندکی از آن آب را بر حیاط خانه میپاشند تا سال پر برکت و خوبی داشته باشند.
فال گوش ایستادن
فال گوش ایستادن یکی دیگر از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت کرده و پشت دراتاق ایستاده و به سخنان اهل خانواده گوش میدهند. سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند و به همین خاطر معمولا بزرگان خانواده تاکید میکنند که همه اعضای خانواده در این شب، سخنان خوب و خوش یمن بگویند.
کوزه شکنی رسم دیگر چهارشنبه سوری
کوزه شکنی رسم دیگر چهارشنبه سوری است که در این رسم کوزههای کهنه را از روی پشت بامها بر زمین میاندازند و به جای آن، کوزه نو میخرند و معتقدند که نحسی سال با شکستن کوزه از آنها دور میشود. آنها میگویند: درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه.
بایاتی خوانی
همچنین در شب چهارشنبه سوری معمولا خانوادهها به منزل بزرگان فامیل رفته و با خوردن آجیل و خواندن ابیات ترکی که به آن بایاتی میگویند، سرگرم میشوند. یکی از بزرگان فامیل شروع به خواندن بایاتی کرده و به ترتیب دیگر اعضای خانواده نیز اشعاری با زبان ترکی میخوانند.
چهارشنبه سوری در مناطق کردنشین
چهارشنبه سوری در مناطق کردنشین استان از زیباییهای خاصی برخوردار است و هرکدام از مراسم و آیینهایشان نماد شادی و شور بوده و شروعی زیبا را نوید میدهد.
چهارشنبه آخر سال یا معادل آن به زبان کردی «چوارشنبه سوری» به معنی چوار که همان عدد چهار است و سور به معنای مهمانی، بزم، جشن و جشن عروسی آمده است.
در زبان کردی«سوری» نیز به معنای گل سرخ رنگ، رنگ سرخ، شادی و چیزی که به رنگ سرخ باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. پس چهارشنبه سوری را میتوان یک جشن و شادی دانست که با سرخی همراه است و این سرخی همان آتش است.
رسم افروختن آتش، از زمانهای کهن در مناطق کردنشین و در آستانه فرارسیدن نوروز متداول است. این رسم به صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. مردم این خطه پیش از پریدن آفتاب، بوتههای خار و گزنی را که از قبل فراهم کردهاند در نقطهای جمع کرده و با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع شده و بوتهها را آتش میزنند. دراین هنگام از بزرگ تا کوچک هرکدام سه بار از روی بوتههای افروخته میپرند تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند.
مردم در حال پریدن از روی آتش ترانههایی را میخوانند و به شادی و نشاط میپردازند. هنگام غروب آقتاب مقداری اسپند روی آتش میریزند و ضمن اینکه تمام افراد خانواده خود را روی دود آن میگیرند، سعی میکنند دود در تمام اطاقها و گوشه کنار خانه نیز نفوذ کند و با دود اسپند نیت خود را که همانا کور شدن چشم حسود و کوتاه شدن دست جن و شیاطین از زندگی شان و دور شدن بلا از جسم و جان خود و عزیزان است، با صدای بلند ادا کرده و با خواندن حمد و سوره در میان دود فوت میکنند و تا آخرین دمی که دود هست، دست و صورت و دامن خود را روی آن میگیرند.
مراسم دیگری مانند فال گوش، آش نذری پختن، آب پاشی، بخت گشایی دختران، دفع چشم زخمها، فال گرفتن هم در این شب جزو مراسم جالب و جذاب این روز است.
در فرهنگ آذربایجانی در ماه اسفند چهار چهارشنبه وجود دارد که عبارتند از موشتولوقچی(خبرچی)، کول (خاکستر)، قره (سیاه) و قیزیل (چهارشنبه طلایی) که امروزه نیز همچنان به این نامها معروف هستند.
چهارشنبه آخر سال را در این منطقه آخیر چرشنبه میگویند که این چهارشنبه آخری نیز مهمتر از سایر چهارشنبهها بوده و جشنهای بزرگی در آن برپا میشود.
مردمان این خطه اولین چهارشنبه سال را «یئل چرشنبه سی» منسوب به باد میدانند و اعتقاد دارند که در آن روز باد خواهد وزید، دومین چهارشنبه را توپراق چرشنبه سی منسوب به خاک، سومین را اود چرشنبه سی یا آتش و چهارمین چهارشنبه ماه اسفند را منسوب به آب میدانند و معتقدند که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته شده و زمین نفس می کشد.
https://news.mofid-org.ir/?p=17717